۰۳
تیر
درکنارت بودن به نوشیدن چای می ماند
وجودم را گرم ،
خستگی ام را در ،
و خواب را از چشم هایم دور می کند ،
اصلا بی تو قند های زندگی از گلویم پایین نمی رود ...
دستخط سین الف
این روزها
دیوانه وار تر از همیشه دلتنگت میشوم
مثلا ،
چای که می نوشم
یاد گرمای دستانت می افتم !
به گل فروشی که می روم
هوس عطر نفسهایت را دارم ،
تیک تاک ساعت روی دیوار
مرا یاد صدای قلبت می اندازد !
و شب که می شود ،
گیسوانت ،
آه گیسوانت...!
دستخط
سین الف
روزی که گفتی برای همیشه میروم یکشنبه بود
و من از دوشنبه دلتنگی هایم جوانه زد
نفس هایم نبرد با زندگانی را از سه شنبه آغاز کردند
در چهار شنبه آنقدر بی تویی کشیدم تا بی من شدی
و پنج شنبه روزی بود که تو با یک دسته گل به دیدنم آمدی و گفتی
کاش نمی رفتی!
راستی من اول رفتم یا او؟؟!
دسخط
سین الف