۱۸
بهمن
رفته ای سنگ صبورم . . .
همه جا شب شده است !
حجم هر غصه برایم ،
دو برابر شده است
دستخط
سین الف
رفته ای سنگ صبورم . . .
همه جا شب شده است !
حجم هر غصه برایم ،
دو برابر شده است
دستخط
سین الف
اگر آغوش تو زندان تن من باشد
من به حبس ابد الدهر بسی مشتاقم !
دسخط
سین الف
تو باد بودی و از من گذشتی به ، سادگی
من ابر بودم ، و سیلاب بعد از تو پا گرفت
دسخط
سین الف
هیچ کس را به دلم قول ندادم جز تو
چه شود رابطه ام با دل خود؟! ، بعد از تو
دسخط
سین الف
شکایت دارم از چَشمَش که دل دزدیده از سینه
مگر قاضی دهد حکمی که بوسه بر لبش کارم
دسخط
سین الف
چه سخن که مانده در دل به تو هم نبایَدَش گفت
که هر آنچه بود و باید ز قنوتم او شنیده
دسخط
سین الف
چرا جر می زنی دنیا ؟ تو باید چشم بگذاری
که نوبت نوبت ما بود و پنهان گشتن غم ها
دسخط
سین الف