بی تابِ حضورت شدم و تشنه ی دیدار
پس کی شود آن روی چو ماه تو پدیدار؟
دسخط
سین الف
بی تابِ حضورت شدم و تشنه ی دیدار
پس کی شود آن روی چو ماه تو پدیدار؟
دسخط
سین الف
اگر بی او شدم روزی کنارم چای نگذاربد
من عادت کرده ام قندم فقط لب های او باشد
دسخط
سین الف
همه ام دلهره شد تا قَسَمَت جانم شد
به فدای همه ات جان ِ من ِ عاشق تو
دسخط
سین الف
من غرق ِ در گناهم، کی میرسی به دادم!؟
حُر زمانه ام کن ، محتاج یک ندایم
اللهم عجل لولیک الفرج
دسخط
سین الف
عطش عشق ِ تو دارم، تو فقط بارانی
که نباریدی و قلبِ من ِ بیچاره هلاک!
دسخط
سین الف
بند پوتین های خود اینبار هم محکم ببند
یا که شیطان میکُشی، یا هم شهادت روزی ات
مدافع حرم خدا پشت و پناهت
دسخط
سین الف
یک تار مویت کُلُهُم، سور مرا بر هم زده!
بی روسری بیرون نیا ، جَنگ جهانی می شود
دسخط
سین الف
یا امام رضا علیه السلام
دل ، تنگِ هوای حَرم و گوشه ی صَحنت
با او چه بگویم؟ طلبیدن که سَرش نیست
دسخط
سین الف
فی البداهه آمد و یک مصرعی پیشم نماند
من غزل بودم قبل از دیدنش، تک بیتی هم از من نماند
دسخط
سین الف